خلاصه آدابی که کودک تا 9 سالگی باید یاد گرفته باشد:
1- هنگامی چیزی را میخواهی بگو: "لطفا".
2- هنگامی چیزی به تو میدهند، بگو: "متشکرم."
3- هنگامی که بزرگترها با یکدیگر حرف میزنند، میان حرف آنها نپر، مگه اینکه مسئلهای فوری مطرح باشد. آنها حواسشان به تو هست و وقتی حرفشان تمام شد به تو پاسخ خواهند داد.
4- اگر لازم است که توجه کسی را فورا جلب کنی، گفتن عبارت "ببخشید" مودبانهترین راه برای وارد شدن به مکالمه است.
5- اگر کوچکترین تردیدی درباره انجام کاری داری، اول از پدر و مادر اجازه بگیر تا بعد پشیمان نشوی.
6- دیگران علاقهای به دانستن اینکه تو از چه چیزهایی بدت میآید، ندارند. نظرات منفیات را برای خودت، یا بین خود و دوستانت نگهدار، و دائم به بزرگترها نق نزن.
7- در مورد خصوصیات جسمی دیگران اظهار نظر نکن، مگر اینکه بخواهی از آنها تعریف کنی که باعث میشود آنها خوششان بیاید.
8- هنگامی دیگران از تو میپرسند، حالت چطور است، به آنها پاسخ بده و بعد حال آنها را هم بپرس.
9- هنگامی در خانه دوستت هستی، به یاد داشته باش که از والدین دوستت به خاطر اجازه دادن به رفتن به خانه آنها تشکر کنی.
۱۰- اگر دری بسته بود، پیش از وارد شدن، ابتدا به در ضربه بزن، و منتظر بمان تا ببین پاسخی داده میشود یا نه.
11- هنگامی که تلفن میزنی، اول خودت را معرفی کن و بعد بپرس آیا میتوانی با شخص مورد نظرت صحبت کنی یا نه.
12- به دیگران احترام بگذار و اگر به تو هدیهای دادند، بگو: "متشکرم." به جای ایمیل زدن، نوشتن یک نامه دستنویس تشکر بسیار موثر است.
13- در مقابل بزرگسالان از کلمات ناشایست استفاده نکن. آنها خودشان همه این کلمات را بلدند و استفاده تو از این کلمات باعث ملال و ناخشنودی آنها میشود.
14- افراد را با نامهای تحقیرآمیز صدا نزن.
15- دیگران را به هیچ دلیلی مسخره نکن. این کار باعث میشود در نظر دیگران آدم ضعیفی به نظر برسی، و دست انداختن دیگران کار نادرستی است.
16- حتی اگر یک بازی یا مراسم برایت خستهکننده است، آرام بنشین و خودت را علاقمند نشان بدهد. بازیکنان یا نمایشدهندگان دارند حداکثر تلاششان را میکنند.
17- اگر به کسی تنه زدی، فورا بگو "ببخشید."
18- هنگام سرفه یا عطسه کردن دهانت را بپوشان و در جلوی دیگران فین نکن.
19- اگر میخواهی از دری عبور کنی، ببین آیا میتوانی در را باز نگهداری تا کسی دیگری هم از آن رد شود.
20- اگر به پدر و مادر، معلم یا همسایهای برخوردی که دارد کاری را انجام میدهد، از او بپرس کمک میخواهد. اگر جواب مثبت بود، به او کمک کن- به این ترتیب ممکن است چیز جدیدی یاد بگیری.
21- هنگامی که بزرگسالی از تو تقاضای انجام کاری را کرد، با روی گشاده و بدون نق زدن به او کمک کن.
22- هنگامی که کسی به تو کمک کرد، بگو: "متشکرم." این شخص احتمالا بار دیگر هم به تو کمک خواهد کرد. این امر به خصوص در مورد معلمان مصداق دارد!
23- از وسائل غذا خوردن درست استفاده کن. اگر نمیدانی که چطور با این وسائل غذا بخوری، از پدر و مادر تقاضا کن به تو آموزش دهند، یا دقت کن آنها از این وسائل چطور استفاده میکنند.
24- هنگام غذا خوردن روی رانهایت دستمال سفره بگذار و از آن برای پاک کردن دهانت در هنگام لزوم استفاده کن.
25- برای برداشتن چیزها از روی میز غذا خم نشو؛ از دیگران تقاضا کن آن را به تو رد کنند.
بچه ها در حال فعالیت گروووووووهی.....
بچه که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم
اکنون که بزرگیم چه دلتنگ
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش
را از نگاهش می توان خواند
کاش برای حرف زدن
نیازی به صحبت کردن نداشتیم
کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود
کاش قلبها در چهره بود
اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد
و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم
دنیا را ببین
بچه بودیم از آسمان باران می آمد
بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید!
****
بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن
بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه
بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم
بزرگ شدیم تو خلوت
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست
بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه
بچه بودیم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم
بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچ
بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم
بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن
بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که
اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه
کاش هنوزم همه رو
به اندازه همون بچگی ۱۰ تا دوست داشتیم
*****
بچه که بودیم اگه با کسی
دعوا میکردیم ۱ ساعت بعد از یادمون میرفت
بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم
بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم
بزرگ که شدیم حتی ۱۰۰ تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه
بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود
بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه
بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود
بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم
بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم
بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی
بچه بودیم درد دل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند
بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم… هیچ کس نمی فهمه
بچه بودیم دوستیامون تا نداشت
بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره
بچه که بودیم بچه بودیم
بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ؛ دیگه همون بچه هم نیستیم